دلنوشته۵

ساخت وبلاگ
سلام خوبین چخبرا؟!!! دیروز روز،مادر بود یه بلوز واسه مامانم خریدم یه بلوزم واسه مادرشوهرم ک خداروشکر مال هر دو مورد پسند واقع شدهبود عیدتونم بعد بعد مبارک خخخ اخه دیروز ولادت حضرت فاطمه(س) و روز مادر،بود من یکم دیر تبریک گفتم ببخشین

دلنوشته۵...
ما را در سایت دلنوشته۵ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitohargez1370 بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:35

سلام سلام امروز دومین چهار شنبه سوری هس داریم اگه خدا بخواد ب عید نزدیک میشیم،هوراااااااااا

دلنوشته۵...
ما را در سایت دلنوشته۵ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitohargez1370 بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:35

سلامممممم دیروز رفتم لباس عیدمو گرفتم ینی فردین برام خرید،هفته دیگه اگه خدا بخواد ان شالله برام میارنش، همسرم اینا

بای بای



 

دلنوشته۵...
ما را در سایت دلنوشته۵ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitohargez1370 بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:35

سلام،امشب همین الان این وبلاگو باز کردم تا از این ب بعد عاشقانه های خودم و همسرمو بنویسم اینجا،چون اینجا از طریق وبلاگ باهاش اشنا شدم و بعد کلی سختی بهم رسیدیم خداروشکر میکنم ک الان پیشمه، البته الان فعلا نامزد هسیم هنوز عروسی نکردیمخوشحال میشم مطالب وبمو بخونین و کامنت بذارین.

یاحق

دلنوشته۵...
ما را در سایت دلنوشته۵ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitohargez1370 بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 23:36

سلام، امروز قهریم باهم،هم اون لج میکنه هم من، بهم میگه زیاد گور میزنی، منم میگم بهم توجه نمیکنه همش سرش تو گوشیه بیشتر از من بفکر خانوادشه، هرجوری باشه ولی اخرش خیلی همو دوس داریم،،همدیگرو با دنیا عوض نمیکنیم

دلنوشته۵...
ما را در سایت دلنوشته۵ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitohargez1370 بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 23:36

سلام سلاممممممم،امروز باهمسرم کلی دعوا و قهر کردیم، اخه بهم گفته بود میریم با ماشین دور میزنیم منم حاضر شدم ولی گف نمیام هوا بارونی هس نمیشه زیر بارون قشنگ بگردیم، منم کلی دعواش کردم ولی اشتی کردیم،بدون هم نمیتونیم،حالا اگه خدا بخواد ان شالله قرار شد فردا بریم...

دلنوشته۵...
ما را در سایت دلنوشته۵ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitohargez1370 بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 23:36

سلامممممممممممم، امروز کلی با همسرم رفتیم گشتیم، اول رفتیم باغشون... خیلی خوش گذشت واقعا،اونجا یه سگی بود منو دنبال کرد بدجوری ترسیدم وای خدااا  داد میزدم فرار میکردم فقط خخخ بعدش اقایی جونم اومد نجات دلنوشته۵...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته۵ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitohargez1370 بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 23:36

سلــــــــــــــــامدیروز تولدم بــــــــــــود،خونه ی پدر شوهرم بود خیلی خوش گذشت...پدر شوهرم تو باغ بود اونجا کــــــار داشت واس همین زنگید تلفنی بهم تبریک گف.... خیلی دوسش،دارم خداحفظش کنه برامونجا دلنوشته۵...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته۵ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitohargez1370 بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 23:36